چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم

ساخت وبلاگ
بارها به این کلمه فکر کرده بودچه جوری ممکن هست یک نفر خودش به این نتیجه برسد که می خواهد خودش را بکشدمشکلی نداشتنه غمی نه سختییک آدم عادی بود با یک زندگی عادیاما امروز دلش می خواست متفاوت باشدخودکشی ی چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:52

حال این روزای من خوب نیستدچار یک استرس پا برجا شدمانگار بعد  از یک مدتی بدن دوست داره تو سطح استرس باقی بمونه، چون وقتی صبح پا می شم و حالم خوبه ، وقتی عالیم می گه نه باید فکر کنی، دوباره فکر می کنم و دوباره به هم می ریزممن 33 سالمهخیلی خواستگار داشتم، خیلی، نه اینکه زیبا باشم موقعیتم خوبه(نه اینکه خیلی پولدار باشم) و خانواده خوبی دارم یا شاید باید بگم لطف خدا باهام بودهاما از آخرین خواستگارم به هم ریختم، بهش نه گفتم اما همه چیو بهم زد، بعد آن از این تشویش آزاد نمیشمشدم مثل بچه های 18 سالهحالا که خواستگار میاد(مثل الان که فقط حرف آمدنشه و هنوز 100 درصدی نیست) حالت تبدار بهم دست میده، بغض می کنم ، غم وجودمو می گیره و ول نمی کنهفکر ترک خانه، خانواده و تمام چیزهایی که دارمفکر تلاش برای به هم رساندن یک زندگی جدیدخنده داره حتی فکر اولین باری که باید تنها برم خونه مادرشوهرم رو هم می کنمبدون پدر و مادر، بدون مادرماین فکرها ابلهانه است اما داره منو می کشهمن کارمندم تو جامعه ام خیلی جاها بدون خانوادم رفتم اما بازم می گم الان بدون وجود طرف اصلی باز به این مساله فکر می کنمبه قول یکی تو اول اصل کاریو پیدا کن بعد این غصه ها رو بخوراما ترس من از امدن همین اصل کاری هستمی ترسم نتونممن خانواده خیلی همراهی دارمجاهایی که دوست دارم رو نمی رم، ساعت هایی که دوست دارم استراحتمو دارم فیلممو می بینم، چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 36 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 19:28

ی مدته همش مورد خشونت های کلامی و رفتاری بقیه قرار می گیرم و هر چی فکر می کنم کمتر و کمتر به این نتیجه می رسم که مقصر باشمبعد به خودم می گم حتما مقصری ک برات پیش میادآنقدر می شینم فکر می کنم ببینم مقصرم یا نه، آنقدر زمان می گذره اما به نتیجه نمی رسممنطقم می گه مقصر نیستم پس چرا این اتفاق برام می افته؟؟دلیل اینهمه بی لطفیو نمی فهمم و بغض می کنم و هرچی میخوام اهمیت ندم بازم نمی شهبازم می بینم صبح به چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : دچار,خشونت, نویسنده : haftman بازدید : 33 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:23

پنجشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۴ - نوشته شده توسط من در : چند روزه تو حال خودم نیست نمی دونم با زندگیم چی کار کردم دارم خودمو نابود می کنم شاید از 10 سال پیش همه روزم همینه از وقتی چاق شدم از وقتی که کم کم چاقی اعتماد به نفس، حس زیبایی ، آزادی و شادیمو ازم گرفت چند بار تلاش کردم که لاغر بشم چند بار هم تا نیم چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 29 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

پنجشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۴ - نوشته شده توسط من در : استرسی که مانع از ادامه زندگی می شه الان ی مدته از بس از استرس بدم می آید که از هر چیزی که می تونه باعث استرسم بشه دوری می کنم به طوری که زندگیم تحت الشعاع آن قرار گرفته به طور مثال دو بار تو آسانسور گیر کردم شاید زمانش فقط چند دقیقه بود اما آسانسور ت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 35 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

زیادی به باطن چسبیدم

زیادی به باطن چسبیدم

زیادی به باطن چسبیدم

ظاهر را فراموش کردم

چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 39 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

چهارشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۴ - نوشته شده توسط من در :
کارهایی که دوست دارم انجام بدم

نوشتن داستان را از سر بگیرم

کارهایی که باید انجام بدم

لاغر کردن

ورزش کردن

خوندن برای دکترا

مقاله نوشتن

آندروید نویسی را شروع کنم

به پوست صورتم برسم

به موهام برسم

کارهایی که نباید انجام بدم

پاهامو روی میز کامپیوتر نذارم(دیسک کمر می گیرم)

غذا نخورم

کل روز رو فیلم دیدن

چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 46 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵ - نوشته شده توسط من در :
وقتی یکی میاد پیشت و درد و دل می کنه حتی تا حد گریه پیش می ره یعنی تا زلال ترین قسمت روحش باهات رو راست شده و داره دردشو بهت می گه تو رو هم راز رنجش دونسته، چه جوری می تونی در این اوج راستی از حرفهاش ناراحت نشی؟

بعضی ها وقتی باهات درد و دل می کنن تو این حالت حرفی بهت می زنن که می سوزی، ناراحت می شی

باید قضاوت کرد؟

باید رنجید؟

یا باید گذشت کرد؟

چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 28 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

جامعه بد شده دخترها به راحتی با هر شرایطی ازدواج می کنن و پسرها هم اعتماد به نفسشون بالا رفتهآنوقت یکی مثل من که دوست دارم ازدواج درستی باشم زیر سوال می ره 31 سالمه، می دونم دیر شده اما ترجیح می دم دیر شه ولی ازدواج درستی داشته باشم خواستگارام زیادند و همه می گن به راحتی نه می گم آره شاید قبلا راحت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 41 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22

پنجشنبه هشتم تیر ۱۳۹۶ - نوشته شده توسط من در : از یک چیز ناراحتم می دونم هنوز با این سنم راز شاد زندگی کردن رو یاد نگرفتم زندگی نمی کنم می گذرونم می ترسم زمانی بفهمم رمز زندگی کردنو که دیگه دیر باشه پیر شده باشم و فایده ای نداشته باشه مهم اینه که از هر لحظه زندگی ات، کاری ک می کنی و نمی کنی لذت ببر چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم...ادامه مطلب
ما را در سایت چشمام رو می بندم و دریا رو می بینم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haftman بازدید : 28 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:22